عاشقانه ها
سه شنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۶، ۰۶:۰۲ ب.ظ
بگذار زنان همسایه هر چقدر که می خواهند بد بگویند.
بگذار بگویند که از مردهای ما دلبری می کند.
بگذار سوژه ی تمام پچ پچ های توی کوچه، من باشم.
اصلا هر چقدر که می خواهند دهانشان باز باشد و روده هایشان دراز.
من کاری به این حرف ها ندارم.
کنار آینه، لبخندهایم را سرخ می کنم و گره روسری ام را شل، وَ چین دامنم را مرتب تر.
به کوچه می روم و بساط انتظار تو را شبیه روزهای قبل، پهن می کنم.
یک روز تو می آیی عاقبت. می دانم.
و زنان بدبین همسایه، تو را می بینند وَ می فهمند که رنگ و لعاب های من، برای دلبری از سایه ی سرم بوده، نه مردهای همسایه.
- ۹۶/۱۲/۰۱